Katy Perry - Black And Gold
The fish swam
Out of the ocean
And grew legs
And they started walking
And the apes climbed down
From the trees
And grew tall
And they started talking
And the stars
Fell out of the sky
And my tears
Rolled into the ocean
Now I'm looking
For a reason why
You even set my world
Into motion
'cause if you're not
Really here
Then the stars
Don't even matter
Now I'm filled
To the top with fear
But it's all
Just a bunch of matter
'cause if you're not
Really here
Then I don't want
To be either
I wanna be next to you
Black and gold
Black and gold
Black and goldKaty Perry - Black And Gold - http://ru.motolyrics.com/katy-perry/black-and-gold-lyrics-persian-translation.html
I looked up
Into the grey sky
And see a thousand eyes
Staring back
And all around
These golden beacons
I see nothing but black
I feel a way of something
Beyond them
I don't see
What I can feel
If vision
Is the only validation
Then most of my life
Isn't real
'cause if you're not
Really here
Then the stars
Don't even matter
Now I'm filled
To the top with fear
But it's all
Just a bunch of matter
'cause if you're not
Really here
Then I don't want
To be either
I wanna be next to you
Black and gold
Black and gold
Black and gold
Katy Perry - سیاه و طلایی (Персидский перевод)
ماهی ها شنا کنان
اومدن بیرون اقیانوس
پا در آوردن
و شروع به راه رفتن کردن
میمون ها از درختها
اومدن پایین
قد بلند شدن
و شروع کردن به حرف زدن
و ستاره ها
از آسمون افتادن
و اشکهای من
توی اقیانوس لغزیدن
حالا دارم دنبال دلیل می گردم
چرا تو حتی
دنیای منو به حرکت در آوردی
به خاطر اینکه اگر تو
واقعا اینجا نیستی
پس ،ستاره ها
دیگه واقعا مهم نیستن
حالا من تا آخر
پر از ترسم
ولی همه ی اینها
یه دسته از مسائل هستن
چون اگر تو واقعا
اینجا نیستی
پس منم هم نمی خوام
باشم
می خوام کنارت باشم
سیاه و طلاییKaty Perry - Black And Gold - http://ru.motolyrics.com/katy-perry/black-and-gold-lyrics-persian-translation.html
سیاه وطلایی
سیاه و طلایی
توی آسمون خاکستری
گشتم
هزار تا چشم دیدم که
بهم زل زدن
و همه دور هم
این فانوس های دریایی
هیچ چیز جز سیاهی نمی بینم
راهی رو فراسوی
همه اونها حس می کنم
چیزی رو که حس می کنم
نمی بینم
اگر بینایی
به تنهایی معتبره
پس بیشتر زندگی من
واقعی نیست
چون اگر تو واقعا اینجا نیستی
پس ستاره ها
دیگه واقعا مهم نیستن
حالا من تا آخر
پر از ترسم
ولی همه ی اینها
فقط یه گروه از مسائلن
چون اگر تو واقعا اینجا نیستی
پس منم نمی خوام باشم
می خوام کنارت باشم
سیاه و طلایی
سیاه و طلایی
سیاه و طلایی