Epica - Run For A Fall
Do not use the past as an alibi
For all of your deficiencies always standing by
Face your negligence, do not fool yourself
Shortcomings will soon appear
For weakness shows itself
Blind from your success and all of the excess
Deaf from the praise you had
Don't cry out of self pity in forcing your way through
For I will not be vulnerable to slander made by you
In a misty veil, misplaced
Where castles in the air will be no longer seen
As something out of reach
In time the dream will be erased Epica - Run For A Fall - http://ru.motolyrics.com/epica/run-for-a-fall-lyrics-persian-translation.html
So many things will never be the way they seemed
And pride will have it's fall at last
Her eyes fell while the shame was written on her face
When she realised that her failures
could never be undone again
You did not notice the manipulated hand
That overshadowed your thoughts all those years
That made you insecure
You did not notice the ancient shifting sand
That pulls you down into an everlasting sham
You will never be able to fight
Never be able to hide
Run for a fall, you'd better run
Epica - فرار از زوال (Персидский перевод)
گذشته اسم مستعار خوبی نیست
تو همیشه نقص داری
قبول کن که غفلت کردی,خودت رو گول نزن
کوتاهی ها به زودی دیده میشند چون
ضعف خودش رو نشون میده
پیروزی و افراطت من رو کور کرده
و تمجید شدنت گوشهای من رو کر کرده
دنبال مظلوم بازی نباش تا حرفت عملی بشه
چون افتراهای تو من رو زخمی نمیکنه
پیروزی و افراطت من رو کور کرده
و تمجید شدنت گوشهای من رو کر کرده
پشت پرده ای از غبار,فراموش شده
جایی که قلعه های توی آسمون دیگه دیده نمیشند
مثل یه چیز دست نیافتنی
وقتی که رویا فراموش میشه
ظاهر چیزهای زیادی برای همیشه تغییر میکنه
و سرفرازی هم زوال خودش رو داره
وقتی سرافکندگی روی صورتش حک شده بود سرش رو پایین انداخت
وقتی که فهمیدEpica - Run For A Fall - http://ru.motolyrics.com/epica/run-for-a-fall-lyrics-persian-translation.html
شکستهاش هیچوقت جبران نمیشند,هیچوقت
تو اون دست رو
که تموم اون سالها مثل یه سایه روی افکارت بود ندیدی
دستی که باعث شد احساس ناامنی کنی
تو شنهای روان قدیمی رو ندیدی
که تو رو توی یه حقه ی ابدی فرو میبرند
هیچوقت نمیتونی مبارزه کنی
هیچوقت نمیتونی قایم بشی
از این زوال فرار کن,بهتره فرار کنی!
پیروزی و افراطت من رو کور کرده
و تمجید شدنت گوشهای من رو کر کرده
پشت پرده ای از غبار,فراموش شده
جایی که قلعه های توی آسمون دیگه دیده نمیشند
مثل یه چیز دست نیافتنی
وقتی که رویا فراموش میشه
ظاهر چیزهای زیادی برای همیشه تغییر میکنه
و سرفرازی هم زوال خودش رو داره