Lady Antebellum - As You Turn Away
Standing face to face
Wrapped in your embrace
I don't wanna let you go
But you're already gone
Now you kiss my cheek
Soft and bittersweet
I can read it in your eyes
Baby, this is our goodbye
Nothing more to say
Nothing left to break
I keep reaching out for you
Hoping you might stay
Nothing more to give
Nothing left to take
I keep reaching out for you
Reaching out for you
As you turn away
Let go of my hand
So I can feel again
Nothing's going to hurt as much
As that final touch
No we can't be friends
Cause I don't think I could take seeing you
And knowing where we've been
I hope you understand
Lady Antebellum - As You Turn Away - http://ru.motolyrics.com/lady-antebellum/as-you-turn-away-lyrics-persian-translation.html
Nothing more to say
Nothing left to break
I keep reaching out for you
Hoping you might stay
Nothing more to give
Nothing left to take
I keep reaching out for you
Reaching out for you
As you turn away
One step my heart is breaking
One more my hands are shaking
The door is closing
And I just can't change it
Nothing more to say
Nothing left to break
Nothing more to give
Nothing left to take
I keep reaching out for you
Reaching out for you
I keep reaching out for you
Reaching out for you
As you turn away
As you turn away
As you turn away
Lady Antebellum - همینطور که طردم می کنی (Персидский перевод)
رو به روی هم ایستادیم
توی آغوشت پیچیده شدم
نمی خوام اجازه بدم بری
ولی تو پیش از این رفتی
گونه امو می بوسی
نرم و ملس
می تونم توی چشمات بخونم
عزیزم،این خداحافظی ماست
چیز بیشتری نیست برای گفتن
چیزی برای شکستن باقی نمونده
برای رسیدن بهت ادامه می دم
به این امید که شاید بمونی
چیز بیشتری برای دادن نیست
چیزی باقی نمونده که بگیرم
برای رسیدن بهت ادامه میدم
رسیدن بهت
همینطور که ظردم می کنی
اجازه می دم از دستم در بره
می تونم دوباره حس کنم
هیچ چیز به اندازه ی
آخرین لمس صدمه نمی زنه
حالا ما نمی تونیم دوست بمونیم
چون من فکر نمی کنم بتونم تو رو ببینم
در حالی که می دونم کجا بودیمLady Antebellum - As You Turn Away - http://ru.motolyrics.com/lady-antebellum/as-you-turn-away-lyrics-persian-translation.html
امیدوارم بفهمی
چیز بیشتری نیست برای گفتن
چیزی برای شکستن باقی نمونده
برای رسیدن بهت ادامه می دم
به این امید که شاید بمونی
چیز بیشتری برای دادن نیست
چیزی باقی نمونده که بگیرم
برای رسیدن بهت ادامه میدم
رسیدن بهت
همینطور که طردم می کنی
یک قدم بر می داری قلبم داره می شکنه
یه قدم دیگه دستام دارن می لرزن
در داره بسته می شه
و من نمی تونم تغییرش بدم
چیز بیشتری برای گفتن نیست
چیزی برای شکستن باقی نمونده
چیز بیشتری برای دادن نیست
چیزی باقی نمونده که بگیرم
برای رسیدن بهت ادامه میدم
رسیدن بهت
همینطور که طردم می کنی
همینطور که طردم می کنی
همینطور که طردم می کنی
همینطور که طردم می کنی