Anathema - Regret
As I drift away... far away from you,
I feel all alone in a crowded room,
Thinking to myself
"There's no escape from this
fear
regret
loneliness..."
Visions of love and hate
A collage behind my eyes
Remnants of dying laughter
Echoes of silent cries
I wish I didn't know now that
I never knew then...
Flashback
Memories punish me again.
Sometimes I remember all the pain that I have seen.
Sometimes I wonder what might have been...Anathema - Regret - http://ru.motolyrics.com/anathema/regret-lyrics-persian-translation.html
Visions of love and hate
A collage behind my eyes
Remnants of dying laughter
Echoes of silent cries
And sometimes I despair
At who I've become
I have to come to terms
With what I've done
The bittersweet taste of fate
We can't outrun the past
Destined to find an answer
A strength I never lost
I know there is a way,
My future is not set,
For the tide has turned
But still I never learned to live without regret.
Anathema - پشیمونی (Персидский перевод)
در حالیکه دارم به عقب پرت می شم...دور از تو
همه ش احساس تنهایی می کنم تو یه اتاق شلوغ
به خودم فکر می کنم
راه فراری نیست از این
ترس
پشیمونی
تنهایی
تصاویری از عشق و نفرت
کلاژی در پس چشمها
ته مونده ی یه خنده ی در حال مرگ
پژواک های گریه های بی صدا
کاش نمی دونستم چیزی رو که
اون موقع نمی دونستم
تکرار همه ی اون چیزا توی ذهنم
خاطرات دوباره شکنجه م می کنن
گاهی همه ی اون دردی رو حس می کنم
که دیده م
گاهی وقتا فکر می کنم کهAnathema - Regret - http://ru.motolyrics.com/anathema/regret-lyrics-persian-translation.html
چی می تونست باشه
تصاویری از عشق و نفرت
کلاژی در پس چشمها
ته مونده ی یه خنده ی در حال مرگ
پژواک های گریه های بی صدا
گاهی وقتا از کسی که هستم
نا امید می شم
باید کنار بیام
با کارایی که کردم
تلخی و شیرینی سرنوشت
نمی تونیم از گذشته جلو برنیم
مقدر شده که جوابی رو پیدا کنیم
قدرتی که هرگز از دست ندادم
می دونم راهی هست
آینده ی من نوشته نشده
چرا که مسیر عوض شده
ولی هنوز یاد نگرفتم که بدون پشیمونی
زندگی کنم