The Rasmus - In The Shadows
"In The Shadows"
No sleep
No sleep until I am done with finding the answer
Won't stop
Won't stop before I find a cure for this cancer
Sometimes
I feel like going down and so disconnected
Somehow
I know that I am haunted to be wanted
I've been watching
I've been waiting
In the shadows for my time
I've been searching
I've been living
For tomorrows all my life
In the shadows
In the shadows
They say
That I must learn to kill before I can feel safe
But I
I'd rather kill myself than turn into their slave
Sometimes
I feel that I should go and play with the thunderThe Rasmus - In The Shadows - http://ru.motolyrics.com/the-rasmus/in-the-shadows-lyrics-persian-translation.html
Somehow
I just don't wanna stay and wait for a wonder
I've been watching
I've been waiting
In the shadows for my time
I've been searching
I've been living
For tomorrows all my life
Lately I been walking walking in circles, watching waiting for something
Feel me touch me heal me, come take me higher
I've been watching
I've been waiting
In the shadows all my time
I've been searching
I've been living
For tomorrows all my life
I've been watching
I've been waiting
I've been searching
I've been living for tomorrows
In the shadows
In the shadows
I've been waiting
The Rasmus - بین سایه ها (Персидский перевод)
خواب، بی خواب
خواب بی خواب تا وقتی که خیالم از بابت پیدا کردن جواب راحت بشه
دست بردار نیستم
تا وقتی که درمان این سرطانو پیدا نکنم از تلاش دست برنمیدارم
گاهی
احساس غرق شدگی و جدایی (از دنیای اطراف) بهم دست می ده
یه جورایی
می دونم که برای تحت تعقیب بودن تسخیر شده م
به تماشا ایستاده بودم
منتظر مونده بودم
بین سایه ها، تا نوبت من برسه
جستجو کرده بودم
تمام زندگیم رو
به امید فرداها زندگی کرده بودم
بین سایه ها
بین سایه ها
میگن
قبل از اینکه بتونم احساس امنیت کنم، باید کُشتنو یاد بگیرم
اما من
ترجیح میدم خودمو بکشم تا اینکه به برده ی اونا تبدیل بشم
گاهی
حس می کنم که باید برم و ریسک کنم
یه جوراییThe Rasmus - In The Shadows - http://ru.motolyrics.com/the-rasmus/in-the-shadows-lyrics-persian-translation.html
نمی خوام بمونم و منتظر یه پدیده بمونم
به تماشا ایستاده بودم
منتظر مونده بودم
بین سایه ها، تا نوبت من برسه
جستجو کرده بودم
تمام زندگیم رو
به امید فرداها زندگی کرده بودم
دیروقت، توی مسیر دایره وار قدم زده بودم، به تماشا ایستاده بودم، به انتظار چیزی نشسته بودم
احساسم کن، نوازشم کن، منو ببر بالاتر
به تماشا ایستاده بودم
منتظر مونده بودم
بین سایه ها، تا نوبت من برسه
جستجو کرده بودم
تمام زندگیم رو
به امید فرداها زندگی کرده بودم
به تماشا ایستاده بودم
منتظر مونده بودم
بین سایه ها، تا نوبت من برسه
جستجو کرده بودم
به امید فرداها
بین سایه ها
بین سایه ها
منتظر مونده بودم